تحلیل ها » تولیدی » خبر دریافتی
کد خبر : 481167
چهارشنبه - 25 مهر 1397 - 11:09
سرمقاله جوان/ ‌

الزامات شکستن حصر اقتصادی

« ‌الزامات شکستن حصر اقتصادی » عنوان یادداشت در روزنامه جوان به قلم سید عبدالله متولیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

الزامات شکستن حصر اقتصادی

به گزارش پایگاه خبری ربیع، مقام معظم رهبری در آخرین جلسه سران سه قوه که به موضوع اقتصادی اختصاص داشت، فرمودند: «هیچ بن‌بست و مشکل غیرقابل حلی در کشور وجود ندارد و ما به فضل الهی و با عزم و اراده مردم و مسئولان و با استفاده ظرفیت‌های بی‌بدیل جوانان و نخبگان توانمند ایران عزیز و با فعال کردن ظرفیت‌ها و منابع ممتاز کشور، یقیناً بر مشکلات درونی و تحمیلی فائق خواهیم آمد.» معظم‌له در این جلسه دو و نیم ساعته بر چهار مطالبه بسیار مهم تأکید کردند:
۱- کار جهادی و تلاش فوق‌العاده برای حل مشکلات جاری اقتصاد کشور و تأمین نیازهای عمومی مردم: مشکل گرانی و کاهش قدرت خرید؛ ۲ – اتخاذ تصمیم‌های جدی و عملیاتی برای حل برخی مسائل کلیدی اقتصاد مانند مشکلات نظام بانکی، نقدینگی، اشتغال، تورم و فرایند بودجه‌ریزی‌؛ ۳- استفاده از نظرات و راه حل‌های اقتصاددانان دلسوز و فعالان بخش خصوصی؛۴- به کار بستن راه حل‌های خردمندانه در برخورد با «چالش‌های درونی و ساختاری اقتصاد کشور» و «مسائل ناشی از تحریم‌های ظالمانه امریکا» برای گره‌گشایی پایدار از زندگی مردم و ناامید شدن دشمن از اثرگذاری حربه تحریم.
مطالبات رهبری برای برون‌رفت از تنگناهای موجود نه منحصر به چهار مورد اخیر است و نه دست نایافتنی.
رهبر معظم انقلاب اسلامی سال‌ها قبل از پدیدار شدن ضعف‌ها و نقایص فعلی بارها و به شیوه‌ها و روش‌های مختلف بر نگاه جهادی به مقوله اقتصاد تأکید کرده‌اند و ضرباهنگ مشترک تمامی رهنمودها و فرمایش‌های ایشان، راه‌اندازی قرارگاه جنگ اقتصادی و سپردن این جنگ به جوانان، توانمند، مؤمن، شجاع، پرانرژی، فعال و باانگیزه کشور بوده است.
در شرایطی که دشمن با پروپاگاندای سنگین و تشدید تحریم‌ها و تهدید کشورها به قطع روابط تجاری و اقتصادی با ایران، تمام توان خود را برای ایجاد روحیه یأس و ناامیدی و القای فروپاشی ادراکی به کار گرفته، عبور از میدان مین تحریم و فتح خاکریزهای اقتصادی و ناامید ساختن دشمن از اثربخشی حربه تحریم از یک‌سو و بازگرداندن نشاط و شادابی به زندگی و معیشت مردم و بازگرداندن رونق تولید و فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم از سوی دیگر مستلزم داشتن سلسله‌ای از باورها و انجام اموری است که بدون آنها سخن گفتن از جنگ اقتصادی به بیان قصه‌های سرگرم کننده هزار و یک شب شبیه خواهد بود. توپ تحقق مطالبات رهبری هم‌اینک در زمین مسئولان سه قوه است. مسئولان کشور به‌ویژه مسئولان و مجریان امور در دستگاه اجرایی باید از توقف در حوزه تئوریک خارج شده و به حوزه الزامات جنگ اقتصادی و شکستن اقتصادی پا بگذارند. احساس عمومی این است که:
۱ – مسئولان کشور یا درک درستی از جنگ اقتصادی‌وتنگناها و معضلات اقتصادی کشور ندارند و یا انگیزه لازم برای ورود به این عرصه را ندارند.
۲ – اگرچه در بیان اغلب مسئولان از جهاد اقتصادی دم می‌زنند اما رفتار آنان فاقد مؤلفه‌های جهادی و روحیه انقلابی است.
۳ – عملکرد مسئولان به‌ویژه در قوه مقننه و مجریه نشان می‌دهد که جهاد اقتصادی از اولویت برخوردار نبوده و کماکان نگاه به حل مشکلات از طریق کنار آمدن با دشمن بر استفاده از ظرفیت‌های داخلی غلبه دارد. نحوه برخورد دو قوه مذکور با موضوع FATF و متعلقات آن بر این ابهام عمومی افزوده است.
۴ – نوع رفتار مسئولان گویای این حقیقت است که به‌عکس رهبری مرعوب دشمن بوده و همواره در صدد راضی کردن دشمن هستند.
مادامی که مسئولان کشور باور نداشته باشند که هزینه‌های سنگین مادی و معنوی و ذلت‌پذیری و تحقیر ملی ناشی از تن دادن به خواسته‌های غیرمنطقی، غیرقانونی و ظالمانه دشمن به مراتب بیشتر از هزینه‌های اندک ایستادگی در برابر دشمن است سخن گفتن از جهاد و جنگ اقتصادی به یک لطیفه بی‌مزه شبیه خواهد بود. رفتار جهادی و انقلابی ایران اسلامی در برابر داعش و اراده مثلث شرارت عبری، غربی، وهابی در سوریه نمونه‌ای روشن از مقایسه این دو هزینه بوده و مردم ایران قدردان تلاش رزمندگان دلیر ایران زمین در سوریه بوده و مردم جهان نیز با افتخار و عظمت از سردار سلیمانی سخن گفته و او را تقدیس کرده و می‌ستایند.
این درحالی است که هشت سال پیش و در آغاز برنامه‌ریزی مثلث شرارت مذکور برای انهدام محور مقاومت در سوریه برخی از سست‌کمربندها و وادادگان و دلبستگان غرب در داخل قویاً از مذاکره با غرب برای حل مسئله سخن گفته و نظام اسلامی را تحت فشار قرار داده بودند.
در ایران اسلامی، احزاب سیاسی، روشنفکران، سیاسیون، مسئولان و همه و همه باید بدانند که تأکید و اصرار بر رسیدن به توافق با دشمن و تلاش برای راضی کردن دشمن خصم و همت گماشتن برای گرفتن بهانه از امریکا، هم حماقت است، هم خیانت است، هم موجب بی‌انگیزگی نیروهای داخلی است، هم نابود کننده فرصت‌های طلایی و هم تکمیل کننده پازل دشمن برای ناامید و مأیوس ساختن مردم از نظام است.
مسئولان باید باور کنند که امریکا دیگر ابرقدرت نیست و قدرت هژمونی خود را از دست داده است. باید باور کنیم که اگر ایستادگی کنیم هم تحریم‌ها و حصر اقتصادی شکستنی است هم دشمن در برابر ما زانو خواهد زد. باید همه بدانند که جنگ اقتصادی با اشرافی‌گری و رفاه‌طلبی سازگار نیست. باید همه بدانند که جهاد اقتصادی با منش و روش لیبرال سرمایه‌داری سازگار نیست. باید همه بدانند، مادامی که به بیگانه و بیرون دل بسته باشیم بی‌شک دست و دلمان به سمت نگاه به داخل نخواهد رفت. امروز یکی از نقاط قوت امریکا باور به مؤثر بودن تحریم‌هاست و برای شکستن اراده دشمن راهی جز حمله به نقطه قوت امریکا و حذف مطلق اثربخش بودن تحریم‌ها پیش رو نداریم.
سخنان رهبری در جمع ۷۰۰ هزار نفر از بسیجیان جان‌برکف و آماده از یک واقعیت مسلم حکایت می‌کند و آن این است که در این مسیر دشوار و در جنگ اقتصادی باید کار را به دست جوانان بسپاریم و همان‌گونه که در جنگ تحمیلی به آنان اعتماد کردیم در جنگ اقتصادی نیز به آنان اعتماد کنیم و پیران اگر خسته نباشند می‌توانند در حد راهنمایی (و نه دخالت) وارد معرکه جنگ اقتصادی شوند.