به گزارش پایگاه خبری ربیع، شهلا کاظمیپور، به مناسبت «روز جهانی خانواده» به ارائه آماری درباره تعداد خانوارها و خانوادههای ایرانی پرداخت و اظهار کرد: جمعیت ایران در حال حاضر بیش از ۸۵ میلیون نفر است و نزدیک به ۲۷ میلیون خانوار در ایران وجود دارد که میانگین بُعد این خانوارها نیز ۳.۱۵ است.
وی با بیان اینکه حضور پدر یا مادر و یا هر دو در آمارگیری جمعیت “خانوادهها” ضروری است اما در مقابل زندگی دو برادر یا دو دوست با هم میتواند جزء آمار “خانوار” حساب شود، تصریح کرد: از میان این ۲۷ میلیون خانوار، حدود ۱۰ الی ۱۲ درصد “خانوار” و باقی “خانواده” هستند، یعنی از این ۲۷ میلیون، سه میلیون خانوار و ۲۴ میلیون خانوادهاند.
به گفته این جمعیت شناس، تعداد خانوارهای ایرانی میتواند از یک نفره تا نهایتا پنج و شش نفره باشد و در حال حاضر تعداد خانوارهای هفت و هشت نفره بسیار کم است.
کاظمی پور با بیان اینکه بعد خانوار در ایران بسیار کم شده و حداکثر خانوارها چهار نفره هستند، این را هم گفت که ۸۵ درصد از خانوارهای ایرانی کمتر از چهار نفر و ۱۵ درصد بالای چهار نفر و نیز اغلب پنج و شش نفره هستند و خانوار هفت و هشت نفره بسیار کم است.
وی درباره تعداد خانوارهای دو نفره نیز افزود: در حال حاضر تعداد خانوارهای دو نفره حدودا ۱۵ درصد یعنی ۴.۵ میلیون است. به طور کلی به دلیل افزایش جمعیت از طریق ازدواج، مهاجرت، طلاق و یا جدا شدن جوانان به هر دلیلی از خانواده و تشکیل زندگی جداگانه، تعداد خانوارها بیشتر شده است.
این جمعیت شناس در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به این موضوع که با افزایش طول عمر افراد، مدت زمانی که یک زوج با هم زندگی میکنند نیز افزایش مییابد و اینگونه طول سنوات خانوادهها بیشتر میشود، خاطر نشان کرد: در گذشته اغلب به دلیل کوتاه بودن طول عمر، یکی از زوجین فوت میکرد و خانوادهها از هم گسسته بودند اما اکنون سنوات زناشویی بیشتر شده و میتوان گفت همین افزایش طول دوران زناشویی از جمله عواملی است که طلاق را زیاد کرده است چراکه افراد مدت طولانی با هم زندگی میکنند، امکان بالا گرفتن اختلافات بیشتر است و تعداد افراد بیشتری در معرض طلاق قرار میگیرند. در واقع اینگونه حجم خانوادههایی که زوجین در آن زندگی میکنند به همراه افزایش امید به زندگی زیاد میشود.
کاظمی پور در پایان سخنان خود با بیان اینکه اغلب خانوادههای ایرانی هستهای هستند و تعداد خانوادههای گسترده بسیار کم است، افزود: معمولا در خانوادههای عشایر یا روستایی ها شاهد خانواده گسترده هستیم. در شهرهای بزرگ اصلا خانواده گسترده به آن معنا که پدر بزرگ و مادر بزرگ با نوه و نتیجه در کنار هم زندگی کنند وجود ندارد و علت آن این است که در قدیم به دلیل نقش اقتصادی مشترک، این افراد در کنار هم زندگی میکردند، اکنون آن نقش اقتصادی از بین رفته و برای مثال پدر و پسر با هم کار نمیکنند که اقتصاد مشترک داشته باشند و همه ترجیح میدهند چون اقتصاد و درآمدشان جدا از هم هست، از هم جدا زندگی کنند و این به روندی عادی تبدیل شده است.
همچنین دکتر “طاهره لباف” متخصص زنان و زایمان و نازایی و فعال حوزه جمعیت و فرزندآوری در گفتوگو با تسنیم درباره وضعیت میزان باروری در کشور اظهار کرد: در ایران میزان باروری کلی با استنادات علمی اگر بخواهیم در سطح ثابت باروری بمانیم ۲.۸ است یعنی یک خانم که ازدواج میکند باید از ابتدای سن باروری تا پایان عمرش ۲.۸ بچه به دنیا بیاورد تا نرخ باروری در کشور سالم بماند.
وی ادامه داد: برخی کشورها این نرخ را به ۲.۱ هم رساندهاند که این خیلی فرق ندارد و موضوع بحث ما هم نیست و تفاوتی هم ندارد. الان متأسفانه نرخ باروری در کشور ما ۱.۷ تا ۱.۸ است یعنی یک فرزند از هر زن کم داریم یعنی به ازای هر بانویی که بچه به دنیا میآورد ما یک فرزند برای ثابت ماندن جمعیت کم داریم و این عدد مرکز آمار در مرکز ثبت احوال است.
این فعال حوزه جمعیت تصریح کرد: البته بعضی مطالعات و مقالات این عدد را تا ۱.۶ یا ۱.۷ هم ذکر کردهاند. علت این مسأله این هست که ما متأسفانه غریب به ۳۰ درصد زن مجرد داریم که در فرهنگ ایرانی و اسلامی زنان مجرد بچهدار نمیشوند و متأسفانه آن ۷۰ درصد باید جور این ۳۰ درصد را کشیده و جبران کنند و بیشتر بچه بیاورند تا جبران این ۳۰ درصد شود.
خانم لباف گفت: ورودی هر سال نسبت به سال قبل کمتر میشود به عنوان مثال ما در سال گذشته نسبت به سال قبلتر، موالیدمان ۷۰ هزار مورد کمتر بوده است و پیشبینی میشود که این کسری موالید به ۳۰۰ هزار مورد نیز برسد. در سال ۹۴ یک میلیون و پانصد و هفتاد هزار تولد، در سال ۹۵ یک میلیون و پانصد و بیست و هشت هزار، درسال ۹۶ یک میلیون و پانصد و چهل هزار، در سال ۹۷ یک میلیون و سیصد و شصت و شش هزار و در سال ۹۸ یک میلیون و دویست هزار شد که طبیعتاً نسبت به سال قبل کمتر بوده است.
وی ادامه داد: برای نخستین بار نرخ جمعیت به زیر یک رسید و فرزند جدیدی وارد جامعه نمیشود و با توجه به رشد نظام سلامت ما و پیشرفتهای پزشکی، امید به زندگی بالاتر رفته و آدمها بیشتر زنده میمانند و سن آدمهای مسن نیز بالاتر میرود و این بدان معناست که متأسفانه در ۳۰ سال آینده یکی از پیرترین کشورهای جهان را خواهیم داشت و این فاجعه بزرگی است.